همای رحمــت

درس‌هایی برای زندگی از سیره و فرمایشات امیرالمومنین علی(ع)

همای رحمــت

درس‌هایی برای زندگی از سیره و فرمایشات امیرالمومنین علی(ع)

ابوتراب

ابوتراب به معناى پدر خاک، یا دمساز خاک، یا پدر و رئیس خاکیان است.

شاعر بزرگ، شیخ کاظم ازرى رحمه الله گوید:

لم تکن هذه العناصر الا

من هیولاه حیث کان أباها

این عناصر(چهارگانه) از ماده او به وجود آمده‏اند، زیرا که او پدر عناصر است.

شاعر توانا عبد الباقى افندى مصرى رحمه الله گوید:

یا أبا الاوصیاء انت لطه

صهره و ابن عمه و اخوه

ان الله فى معانیک سرا

اکثر العالمین ما علموه

انت ثانى الآباء فى منتهى الدور

و آباؤه تعد بنوه

اى پدر اوصیا، تو داماد عموزاده و برادر طاها(پیامبر خدا) هستى

خدا را در وجود تو اسرارى است که بیشتر مردم عالم نمى‏دانند

تو در آخر دایره وجود(در قوس صعود) آن دومین پدر هستى که پدرانش فرزندان او به حساب مى‏آیند.

شیخ علاء الدین سکتوارى در محاضرة الأوائل(ص 113)گوید: نخستین کسى که به کنیه «ابوتراب» نامیده شد على بن ابى طالب است،این کنیه را رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم، به او داد آنگاه که دید او بر روى زمین خوابیده و خاک بر پهلوى او نشسته است، از روى لطف و مهربانى به او فرمود: برخیز اى ابوتراب. و این محبوبترین القاب او به شمار مى‏رفت، و از آن پس، به برکت نفس محمدى این کرامتى براى او گردید، زیرا خاک خبرهاى گذشته و آینده تا روز قیامت را براى او باز مى‏گفت.

عبایة بن ربعى گوید: به عبدالله بن عباس گفتم: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از چه رو على علیه السلام را ابوتراب نامید؟ گفت: از آن رو که على علیه السلام صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست، و بقاى زمین و آرامش آن به اوست، و از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم مى‌فرمود: چون روز قیامت شود و شخص کافر پاداش و نزدیکى و کرامتى را که خداى متعال براى شیعیان على آماده نموده ببیند گوید: «اى کاش من ترابى بودم» یعنى کاش از شیعیان على(ابوتراب) بودم، و این است معناى این آیه که کافر گوید: کاش من تراب(خاک) بودم.

علامه مجلسى رحمه الله در بیان این جمله گوید: ممکن است ذکر آیه در اینجا براى بیان علت دیگرى در نامگذارى آن حضرت به ابوتراب باشد، زیرا شیعیان او به جهت تذلل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمان‌هاى حضرتش تراب نامیده شدند، چنان‌که در آیه کریمه آمده، و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست، ابوتراب نام گرفته است.

یعسوب الدین

آن حضرت را یعسوب الدین و یعسوب المؤمنین نامیده‏اند، زیرا یعسوب ملکه زنبوران عسل است که از همه قوى‏تر و هوشیارتر است، بر در کندو مى‏ایستد و هر زنبورى که عبور مى‏کند دهانش را مى‏بوید، اگر بوى بدى از او بشنود مى‏فهمد که از گیاه بدى استفاده کرده،پس او را دو نیم مى‏کند و بر دو کندو مى‏افکند تا زنبورهاى دیگر عبرت گیرند. علی علیه السلام نیز بر در بهشت مى‏ایستد و دهان مردم را مى‏بوید، هر کسى را که بوى دشمنى خود از او بشنود در آتش دوزخ مى‏افکند.

الانزع البطین

انزع از ماده «نزع» است به معناى کسى که موى جلوى سر او ریخته باشد، و نیز به معناى کنده شدن و بریده شدن از چیزى است از جمله از شرک و گناه.

بطین از «بطن» است به معناى کسى که شکم بزرگ دارد، و نیز کسى که باطنش از علم سرشار است.

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: اى على، خداوند تو را و خاندان و شیعیان و دوستان شیعیان تو را آمرزیده است، پس مژده باد تو را که تو انزع بطین هستى، از شرک بریده‏اى و از علم سرشارى.

علامه سبط ابن جوزى گوید: او را بطین گویند، زیرا باطنش سرشار از علم بود، او خود مى‏گفت: «اگر برایم بالشى تا کنند(بر آن نشینم و) همانا در تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم برابر یک بار شتر مطلب گویم»، و او را انزع گویند، زیرا از شرک بریده بود.

ابن اثیر گوید: در وصف امام علی آمده که او انزع بطین بود. آن حضرت موى جلو سرش ریخته بود. و گویند: معنایش آن است که او از شرک بریده بود و باطن او از علم و ایمان سرشار بود.

ابن منظور گوید: تازیان ریختگى موى جلوى سر را دوست مى‏دارند، و چنین کسى را به فال نیک مى‏گیرند.

امیر النحل

نحل زنبور عسل را گویند. شاعری عرب سروده است:

ولایتی لامیر النحل تکفینی

عند الممات و تغسیلی و تکفینی

و طینتی عجنت من قبل تکوینی

من حب حیدر کیف النار تکوینی

ولایت و دوستى من با امیر نحل، در وقت مرگ و غسل و کفن مرا کفایت مى‏کند؛ سرشت من پیش از آفرینشم با دوستى حیدر آمیخته، پس چگونه آتش مرا خواهد سوخت؟

علامه سبط ابن جوزى گوید: مؤمنان به زنبور عسل می‌مانند، زیرا زنبور عسل چیز پاکیزه مى‏خورد و چیز پاکیزه مى‏نهد،و على امیرمؤمنان است(تذکره الخواص/5).

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: محققاً شما در میان مردم مانند زنبور عسل در میان پرندگان هستید. اگر پرندگان از محتواى درون زنبور عسل با خبر بودند یک زنبور عسل باقى نمى‏ماند و همه را مى‏خوردند، همچنین اگر مردم را از محبتى که شما از ما خاندان در دل دارید با خبر مى‏شدند شما را با زخم زبانهاشان مى‌خوردند و در نهان و آشکار به شما ناسزا مى‏گفتند. خداوند رحمت کند بنده‏اى از شما را که بر ولایت ما باشد.

القاب امام علی

ژرفای اقیانوس شخصیت علی‏ علیه السلام را دسترس نیست و ابعاد عظیم شخصیت آن چهره بی‌بدیل تاریخ، یافتنی‏نیست. مولا علیه السلام القاب و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام، اشاره‏ای دارند به بُعدی از ابعاد والای علمی، عملی، فرهنگی، اجتماعی، معنوی و سیاسی شخصیت او. بسیاری از این القاب، به روزگار پیامبر خدا شناخته شده بود و امام را بدان‌ها خطاب می‏کردند. 

برخی از این القاب چنین‏اند: «أعلمُ الأمّة»، «أقضَی الأمّة»، «أوّلُ مَن أسلَمَ»، «أوّلُ مَن صلّی»، «خیر البشر»، «أمیرالمؤمنین»، «امام المتّقین»، «سیّد المسلمین»، «یعسوب المؤمنین»، «عمود الدین»، «سیّدالشهداء»، «سیّدالعرب»، «رایة الهدی»، «باب الهدی»، «المرتضی»، «الولیّ»،  «الوصیّ»، «امیر النحل»، «الأنزع البطین»، «یعسوب الدین»، «ابوتراب» و... .

در میان القاب علی علیه السلام، دو لقب از بقیه مشهورتر است: امیرالمؤمنین و وصی. من در این پست و پست‌های بعدی سعی خواهم کرد در مورد این القاب مطالبی را به طور خلاصه جمع‌آوری و برای دوستان عزیزم بیان نمایم.