بر روح تمام شیعیان تیغ زدند
بر مردترین مرد جهان تیغ زدند
خورشید به سینه، ماه بر سر میزد
انگار به فرق آسمان تیغ زدند
فرا رسیدن سالروز شهادت امام علی(ع) تسلیت و تعزیت باد.
دختر بدرالدجی امشب سه جا دارد عزا
گاه میگوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا
فرا رسیدن آخر صفر ایام سراسر حزن و اندوه را به تمامی شیفتگان و دلداگان حضرات معصومین علیهم السلام تعزیت و تسلیت عرض مینمایم.
برای دانلود فایل صوتی شعر با قرائت استاد شهریار بر روی اینجـــــا کلیک کنید
محرم
دیر، خانیم زینب عزاسی بیزی
سسلر حسینین کربلاسی یولی
باغلی قالیب دشمن الینده داها
زوارینین یوق سس صداسی «بوگون کرب و بلا ویران اولوب دیر» «حسین أوز قانینا غلطان اولوب دیر» چاغیر
شاه نجف گلسین هرایه جهادیله
آچاق یول کربلایه علینین
ذوالفقاری داده چاتسین حسین
قربانلاری گلسین منایه «بوگون
کرب و بلا ویران اولوب دیر» «حسین
أوز قانینا غلطان اولوب دیر» جهاد
میدانی دیر، ملت دایانسین مسلمان
خواب غفلتدن اویانسین اوجالسین
نعرهی الله اکبر گرک
کافر جهنم ایچره یانسین «بوگون
کرب و بلا ویران اولوب دیر» «حسین
أوز قانینا غلطان اولوب دیر» گلیب
غیرت گونی، همت زمانی اوجالداق
باشدا آذربایجانی گئدهک
صدام کافرله جهاده ییخاق
بو بیمروت ائو ییخانی «بوگون
کرب و بلا ویران اولوب دیر» «حسین
أوز قانینا غلطان اولوب دیر» حسین
زوارینین قورتاردی صبری قیراق
بو قوردلاری، کافتاری، ببری آچاق
یول کربلایه، کاظمینه چکک
آغوشه او شش گوشه قبری «بوگون
کرب و بلا ویران اولوب دیر» «حسین
أوز قانینا غلطان اولوب دیر» گرک
دین اولماسا، دونیانی آتماق شرف،
عزتلی بیر دونیا یاراتماق سعادت
دیر حسین قربانلاری تک شهادتله
لقاء اللهه چاتماق «بوگون
کرب و بلا ویران اولوب دیر» «حسین
أوز قانینا غلطان اولوب دیر» مسلمان
صف چکیب دعوایه گلسین چاغیر
عباسی تاسوعایه گلسین قیزی
زینب أوزی صاحب عزادیر چاغیر
زهرانی عاشورایه گلسین «بوگون
کرب و بلا ویران اولوب دیر» «حسین
أوز قانینا غلطان اولوب دیر» آنا!
اوغلون شهید اولدی مبارک شهادتله
سعید اولدی، مبارک امید
جنتین تاپدین، دا سندن جهنم
ناامید اولدی، مبارک «بئله
طوی کیم گؤروب دونیاده قاسم» «طویی
یاسه دؤنن شهزاده قاسم» آنا!
اوغلون علی اکبر فداسی طویی
قاسم کیمی اولموش عزاسی دوروب
جنت قاپوسیندا گوزتلیر که
گلسینلر آناسیله، آتاسی «بئله
طوی کیم گؤروب دونیاده قاسم» «طویی
یاسه دؤنن شهزاده قاسم» شاعر:
استاد شهریار
مانند تو غریب، زمین و زمان نداشت
انبوه دردهای تو را آسمان نداشت
افسوس با تمام بزرگی، زمین ما
جایی برای ماندن تو در میان نداشت
پیش از تو روزگار، کریمی ندیده بود
بعد از تو سفرهی فقرا آب و نان نداشت
محراب مانده بود در آن صبح فتنه خیز
میخواست نعره سر دهد امّا توان نداشت
بعد از شهادت تو سخاوت به خاک رفت
دستان مهربان تو را آسمان نداشت
پیش از تو ای بهانهی هر آفرینشی
هستی هنوز هستی خود را گمان نداشت
آری عدالتی که بنا ریخت در جهان
جز کینه از برای علی(ع) ارمغان نداشت
گاهی کنار نخل زمانی کنار چاه
شبهای سوگ فاطمه(س) چشمت امان نداشت
یا مرتضی، پس از تو جهان تیره روز شد
زیرا بدون تو پدری مهربان نداشت
من خاک را قدم زدم و هیچ جا دلم
جز سایه سار مهر علی سایبان نداشت
شرمندهام، ببخش اگر در رسای تو
شعر خروش، قدرت شرح و بیان نداشت
شاعر: عباس شاهزیدی(خروش)
هنوز میشنوم هق هق صدایت را
صدای آن نفس درد آشنایت را
نبردهاند ز خاطر، نه آسمان، نه زمین
هنوز بغض نفسگیر نالههایت را
هنوز هم شب و ماه و ستاره میگردند
به کوچه کوچهی تاریخ، ردّ پایت را
هنوز هم سحر و نخل و چاه، دلتنگاند
شمیم عطر دلانگیز ربّنایت را
شنیدهاند در انبوه بیخیالیها
تمام چفت در خانهها صدایت را
کدام کوچه در این شهر خواب ماند و ندید
به دوش خستهی تو کیسهی غذایت را
تو کیستی که ندیدهست هیچ مخلوقی
نه ابتدایت را و نه انتهایت را
تو ناشناسترین آیهای که دست خدا
فراتر از ابدیت نهاد پایت را
تو آن نماز پذیرفتهای به درگه دوست
که ناامید نکردی ز خود گدایت را
کدام قلّهی سرکش به سجده سر ننهاد
شکوه جذبهی پیچیده در ردایت را
در این غروب مه آلود بیخدایی و کفر
بپاش بر تن سرد زمین، دعایت را
بیا کمیل بخوان تا دمی دهم پرواز
کبوتر دل سرگشته در هوایت را
در این همیشه که پابند توست هستی من
به عالمی ندهم عشق بیفنایت را
چه قدر واژه که آوردم و ندانستم
زبان ندارم از این بیشتر ثنایت را
شاعر: عباس شاهزیدی(خروش)
اگر تنهاترین تنهایان شوم، باز خدا هست
او جانشین همه نداشتن هاست
نفرینها و آفرینها بیثمر است
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند
و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد
تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی
ای پناهگاه ابدی
تو میتوانی جانشین همهی بیپناهیها شوی
یادش گرامی و روحش شاد
سکان زمین و آسمان است علی
سلطان همه جهانیان است علی
گلواژهی منشق از علی اعلاست
سرچشمهی فیض بیکران است علی
میلاد مظهر علم، عزت، عدالت، سخاوت و شجاعت، اسدالله الغالب، علی بن ابیطالب(ع)،
مبارک باد.
دل خورشید محک داشت؟ نداشت!
یا به او آینه شک داشت؟ نداشت!
آسمانی که فلک میبخشید احتیاجی به فدک داشت؟ نداشت!
غیر دیوار و در و آوارش، شانهی وحی کمک داشت؟ نداشت!
مردم شهر به هم میگفتند در این خانه ترک داشت؟ نداشت!
شب شد و آینهی ماه شکست! دست این مرد نمک داشت؟ نداشت!
تو بپرس از دل پرخون غمت! چهرهی یاس کتک داشت؟ نداشت! نداشت! نداشت! ...
ماه من چهره برافروز که آمد شب عید
عید بر چهرهی چون ماه تو میباید دید
نوبت سال کهن با غم دیرینــه گذشت
سال نو با طرب و غلغله و شوق دمید
سال نو مبارک
بر روح تمام شیعیان تیغ زدند
بر مردترین مرد جهان تیغ زدند
خورشیدبه سینه، ماه برسر میزد
انگاربه فرق آسمان تیغ زدند
سالروز شهادت امام علی(ع) تسلیت باد
مژده که شد ماه مبارک پدید
به عاصیان وعدهی رحمت رسید
ماهی سرشار از برکت و رحمت و عبادتهای پذیرفته شده برایتان آرزومندم...
خداوندا رسان از ما سلامش
به گوش ما رسان یارب کلامش
به سوز سینهى مجروح زهرا
نما تعجیل در امر قیامش...
عید شما مبارک
شهادت امیرالمومنین امام علی(ع) را به خدمت تمامی دوستان عزیز تسلیت عرض مینمایم.
نه فقط مسجدیان سر به گریبان تواند
نخل و چاه و شب و صحرا همه گریان تواند
دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت
ای که خلق دو جهان دست به دامان تواند
ای به خون خفته بگو کیسهی خرمات کجاست
فقرا منتظر سفرهی احسان تواند
کودکانی که گرسنه همه رفتند به خواب
به عزیزان تو سوگند عزیزان تواند
نخلها در عطش اشک تو بردند به سر
چاهها منتظر نالهی پنهان تواند
اختران شیفتهی حال نماز شب تو
کوهها منتظر نغمهی قرآن تواند
اشک مظلومی تو میچکد از دیدهی ما
پارههای دل ما برگ گلستان تواند
آسمانها همه گریند به مظلومی تو
عرشیان سوختهی سینهی سوزان تواند
گیسوی حور پریشان شده در باغ بهشت
نه فقط زینب و کلثوم پریشان تواند
نه دل "میثم" دلسوخته ای جان جهان
هر چه دل هست همه زائر ایوان تواند
امشب چه سینهسوز است بانگ اذان مولا
خیزد صدای تکبیر از عمق جان مولا
از لحظههای افطار در شوق وصل دلدار
بر چهره میدرخشید اشک روان مولا
مولا گشوده آغوش بهر وصال جانان
قاتل به مسجد آید بر قصد جان مولا
زهرا کنار محراب با ذکر واعلیّا
یا فاطمه است امشب ورد زبان مولا
زخم سر علی را دیدند اهل مسجد
دردا که نیست پیدا زخم نهان مولا
ای نخلها بگریید ای چاهها بنالید
دیگر علی ندارید ای دوستان مولا
حق علی ادا شد فرق علی دو تا شد
سرهایتان سلامت ای خاندان مولا
ای دوستان بیایید با من به شهر کوفه
تا سر نهیم امشب بر آستان مولا
ریزید ای یتیمان در سفرههای خالی
خون جگر به جای خرما و نان مولا
«میثم» دگر امیدی در ماندن علی نیست
از دست رفته دیگر تاب و توان مولا